سیناسینا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

ما و سینامون

باغ پرندگان

با مهمونای خوبمون (دخترخاله و همسرش و پسرکوچولوش تارخ)رفتیم باغ پرندگان  همه جا نشانه ای از وجود پروردگار بود مثل همه جا...عظمت...هنرمندی...زیبایی...سنجیدگی...و هر چیز فراتر از خوبی که فکر و ذهن از تصورش و زبان از بیانش عاجزه   از ابهت عقاب خیلی خوشم میاد ! پلیکان ...تا حالا این قدر از نزدیک ندیده بودمش طاووس...میون اون سبزه ها حسابی خودنمایی میکرد مثل یه عروس تو جشن عروسیش فلامینگو ها ...خیلی آروم بودن و زیبا و دوست داشتنی طوطی های بلا یه دونه عکس ازشون گرفتم دوتاشون سریع پشت کردن به دوربین!! دیدن همه پرنده ها لذت بخش بود...مرغ شاخ دار,کرکس مصری,لاشخورها,شاهین ها,خروس ه...
18 ارديبهشت 1393

مشهد شهر دوست داشتنی من

جاتون خالی رفتیم مشهد پیش امام رضا(ع)...خیلی چسبید زیارتشون و پیش خونواده دوست داشتنیمون با  بچه های قدو نیم قد دوست داشتنی...که فسقلی خونه ما فقط و فقط با دختر داییش فرنوش جور بود و بدون دعوا بازی میکرد! طفلی پسر خالش...خداکنه بزرگ شد رفتارش بهتر بشه باهاش ( تماشای یه روز بارونی با این دوتا فسقلی( پارسا و سینا)) اینم یه فسقلی دوست داشتنی دیگه(دنی عمه)سه تا جوجه مامانیش واسش خریده بودو داشت واسم از نگهداری ازشون میگفت و اما یه روز خیلی خوب یکی از دوستان خیلی خوب وبلاگیمو با پسر نازش  واسه اولین بار دیدم (سینا و محمد صادق دوتا دوست خوب همسن تو پارک ملت) حرف زدناشون ...دعواهاشون.....
12 ارديبهشت 1393
1